یک روز زیبا با دخترام

نوشته مهدی امیری ۱۹ جولای ۲۰۲۰ دیروز دوستان جاتون خالی با دخترام رفته بودیم رستوران . دختر بزرگم هی میگفت بابی تعریف کن حرف بزن واسمون, خیلی دوست داره که…

ادامه خواندنیک روز زیبا با دخترام

یک روز زیبا با دخترام

نوشته مهدی امیری ۱۹ جولای ۲۰۲۰ دیروز دوستان جاتون خالی با دخترام رفته بودیم رستوران . دختر بزرگم هی میگفت بابی تعریف کن حرف بزن واسمون, خیلی دوست داره که…

ادامه خواندنیک روز زیبا با دخترام

تلافی

نوشته مهدی امیری سپتامبر ۲۰۱۴  دختر کوچیکم میگه , بابی من خیلی دوست داشتم مامان تورو میدیدم. میگم من خودمم مامامنمو زیاد ندیدم باباجون, خیلی کوچیک بودم که رفت. میگه…

ادامه خواندنتلافی

! شامی که کوفتمون شد

دوستان چند شب پیش ، نمیدونم بگم جاتون خالی یا نگم! شام خونه یکی از دوستان دعوت بودیم، اینا  یک دختر ٤-٥ ساله خیلی شیرین  و بامزه هم دارن به…

ادامه خواندن! شامی که کوفتمون شد

جن و بسم الله

دیروز با دخترم تلفنی حرف میزدم، پرسید بابی جن هست؟ میگم جن چیه بابا؟ میگه جن دیگه بچه ها اینجا همش شبا از جن حرف میزنن! میگن هم جن هست…

ادامه خواندنجن و بسم الله