تلافی
نوشته مهدی امیری سپتامبر ۲۰۱۴ دختر کوچیکم میگه , بابی من خیلی دوست داشتم مامان تورو میدیدم. میگم من خودمم مامامنمو زیاد ندیدم باباجون, خیلی کوچیک بودم که رفت. میگه…
آره فوتبالم هست
دوستان بگذریم از اینکه پدرمون در اومد بسکه آب و سطل و یخ دیدیم ولی خوب به هر حال ایده اولیش که کمک به بیماران ALS بوده, خیلی هم خوبه…
این قافله عمر عجب میگذرد
دیروز دوستان رفته بودیم بوداپست, یک خورده که راه رفتیم و از پله ها بالا و پایین رفتیم عجیب پاشنه پام درد گرفته بود, دنبال یک جا میگشتم, کافه ای…
! ملت قدرناشناس
میگه, داداش فلانی اومده وین برای مذاکرات ٥ بعلاوه ١ میگم دمش گرم! میگه چی چی دمش گرم, یعنی ما دیگه از این یارو آدم بهتر نداشتیم که بیاد مذاکره…
- Go to the previous page
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- …
- 20
- Go to the next page