مادر بچه ها
دخترام ولکن نبودن, میگفتن, همه بچه ها تو خونشون یک حیوون دارن, مام میخوایم, باید تو یک سگ بگیری که ما باهاش بازی کنیم.
گفتم همون مونده دیگه که من برم سگ وردارم بیارم تو خونم این آخر عمری !
گفتن پس یک حیوون دیگه بیار.
گفتم بابا جون, من صبح ساعت ٧ ﻣﻴﺮﻡ ﺳﺮ ﻛﺎﺭ, شب ساعت ١١ برمیگردم, چه حیوونی میتونم بیارم, کی میخوادمواظبش باشه؟!
کوچیکه گفت, لاکپشت بیار بابا, یکی از دوستام خونشون لاکپشت داره, خیلی هم خوبه, نگهداریش هیچ کاری هم نداره , فقط باید هر ٢-٣روز یکبار بهش غذا بدی.

لاکپشت
khaili ham deleton bekhad, heif har chi zane Vase shoma marda
والا این چیزی بود که مرده گفت مریم خانوم, من خودم, باور کنین اینقدر ناراحت شدم وقتی همچین چیزی گفت که میخواستم بکشمش! 🙄
خانومش نزاشت, گفت تو اینو بکشی, باز من از کجا برم یک خر دیگه پیدا کنم؟!