ایرانیان نام دو کتاب را خوب بلدند
که هر دورا پر غلط میخوانند
شاهنامه و قرآن
و به دو خوراکی دست رد نمیزنن
تهدیگ زعفرانی و چای
و اگر چه برسر خوردنه حلیم با شکر یا نمک
به توافق نمیرسند
اما بی تردید تمامی ایرانیان
از هر قوم و زبان و مذهب
هر کجای دنیا که باشند
یک سفره رنگارنگ را
بی کم و کاست یکسان پهن میکنن
سفره ی هفت سین
خیام نابغه ی همه چیز دان ایرانی
هزار سال پیش دقیق ترین تقویم عالم را
چنان ابداع کرد که روز اول سال
نوروز, عدل بیفتد روزاول بهار
و ایرانیان که علیرغم همه ی اختلاف سلیقه هایشان
قرن هاست نوروز را جشن میگیرند
حالا هزار سالست
که روز اول بهار
همه ی امید و آرزویشان را
به هفت سین گره زده و
اسباب سفره را پهن میکنند
همین شد که ماهم هر سال
چهار شنبه سوری که می آید و می گذرد و
خاطرمان جمع میشود این بهار را هم میبینیم
شب عیدی سبزی پلو با ماهی را می گزاریم
روی اجاق, عطرش درخانه یله شود
بلکه بوی تاید و وایتکس به جا مانده از
خانه تکانی را با خودش بشورد ببرد
بعد رخت نو به تن کرده
به رسم هر سال دعاگویان
ترمه سرمه دوزی شده بدست متبرک
مادرمان را پهن میکنیم روی میز
گوشه اش کنار قاب عکس رفتگانمان
به نیت سلامتی و زندگی
جامی از شراب و گلاب
پر میکنیم
بالای ترمه آینه و شمعدان ملیله ی نقره کوب
پایین آینه رباعیات و نوروز نامه ی خیام
کنارش دوسکه زر
تخم مرغ های رنگی میان سفره
این طرفشان کله ی سیر و سرکه ی پیر و سماق و سنجد
آن طرفشان سبزه گندم و سیب سرخ و سمنو
پایین ترمه نان پنجره ای و آجیل و میوه و
نارنج در کاسه آب
کنارشان سنبل بنفش
خانه که مقبول میشود
برازنده میزبانی بهار
غم و شوق توام که به دلمان میفتد
برای آنکه یادمان نرود
دم غنیمت و رنج بیهودست
فی الفور زیرلب دو بیت رباعی
خیام زمزمه میکنیم که میگوید
برچهره ی گل نسیم
نوروز خوشست
در صحن چمن
روی دل افروزخوشست
از دی که گذشت هرچه گویی
خوش نیست
خوش باشو ز دی مگو
که امروز خوشست
امروزو هر روزتان نوروز
کام دل در کنارو
دشمن ایران بر کنار
یادو خاطره ی رفتگان
در دلتان زنده
سرایتان آباد
سفره تان پر برکت
عشقتان بسیار
فرار سیدن نوروز هزار و
چهار صد و سه ی خورشیدی
برشما خوشو پیروز باد