! شامی که کوفتمون شد
دوستان چند شب پیش ، نمیدونم بگم جاتون خالی یا نگم! شام خونه یکی از دوستان دعوت بودیم، اینا یک دختر ٤-٥ ساله خیلی شیرین و بامزه هم دارن به اسم ملیکا، خلاصه همه ما مهمونا کلی سرگرم بودیم با این ملیکا خانوم تا رسیدیم به شام خوردن، ملیکا خانوم شامشو قبلا خورده بود و داشت دور میز میپلکید و با مهمونا حرف میزد.
این پست دارای 7 نظر است
دیدگاهتان را بنویسید
شما باید وارد شوید تا بتوانید نظر بگذارید.
کوفت مامانش و خودش بشه!!!
نه بابا پرستو جان این حرفو نگو, مامانش خیلی مامان خوبی بود, همون کوفت ما بشه بهتره! 😆
دختر مامانه ,بابا نداشت که مامانه کوفت باباش بشه!؟
نه بابا که داره لک لک که نیاوردش اما باباهه فعلا در دسترس نمیباشد!
پس مامانه کوفت باباهه شده!!!!
دقیقا, خداییش به چند صباحی کوفت شدن میارزید اما نه بیشتر! 🙄
حالا که صحبتش شد, فردا سراغشو بگیرم ازش بپرسم ببینم دوست نداره کوفت من بشه!
عجب صورتکایی میذاری!!!
به یادمن کوفتش کن!!!