فارسی‌ جدید!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 29, 2010

دیروز یکی‌ از دوستان اومده میگه یک تارنمای جدید درست کردم دیدی؟!
گفتم چی‌ شده حالا رفتی‌ تو برنامه تارو و تنبک؟! موسیقی اصیل؟! موسیقی رو حوضی بیشتر به تو می‌خوره، برفتم بر در شمس العماره، همون جایی‌ که دلبر خونه داره! (بیشتر…)

ادامه خواندنفارسی‌ جدید!

علم تجزیه و تحلیل!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی جولای 15, 2010 بعضی‌ها واقعا از مغزشون استفاده می‌کنن، همه چی‌ رو تجزیه تحلیل می‌کنن<!--more-->، نتایجی از هر بحث و خبری در میارن که ادمای معمولی‌…

ادامه خواندنعلم تجزیه و تحلیل!

اشتباه بزرگ

نوشته مهدی امیری ژوئن 30, 2010 دیروز باز طبق معمول، حالم گرفته بود که دیدم یکی‌ از دوستان که روی هم رفته، بچه بدی هم نیست اومد پیشم، این آقا…

ادامه خواندناشتباه بزرگ

خاطره‌ای از استانبول!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی ژوئن 22, 2010

چندین سال پیش با یکی‌ از دوستان، سفری داشتیم به آلانیا در کشور زیبای ترکیه، به مدت دو هفته، هتل بسیار زیبایی داشتیم ، مسافران هتل، اکثرا خانواده‌های آلمانی و اتریشی‌ و سویسی بودن، بسیار هم بهشون خوش مگذشت اما به ما که دو تا جوون بودیم و آلانیای اون زمان هم هنوز به صورت امروز پر از محل‌های تفریحی نبود، زیاد خوش نمیگذشت (بیشتر…)

ادامه خواندنخاطره‌ای از استانبول!

ساعت مچی!

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی می 31, 2010
همه خیال میکردن ما دوقولو هستیم، همیشه با هم بودیم،داداشم یک سال و  نیم از من بزرگتر بود، ما هر جا که می‌رفتیم با هم بودیم، با همدیگه بازی  میکردیم، یک اتاق داشتیم، لباسای همدیگرو میپوشیدیم، هر کی‌ یکی‌ از مارو  تنها میدید، اولین سوالش این بود که داداشت کجاس؟
هیچ وقت یادم نمیره، اون سال واسه عید رفته بودیم (بیشتر…)

ادامه خواندنساعت مچی!