طوقی

ارسال‌شده در بهترین نوشته‌های بابی آوریل 26, 2010

بچه که بودم خونمون چند تا کفتر داشتیم ، من حقیقتش کفتر باز نبودم اما برادرم که ۲ سالی‌ از من بزرگتر بود، عاشق این کفترا بود، اگه ولش میکردین، شبام پیش کفتراش میخوابید!

تو این ۷-۸ تا کفتر، دوتاشون خیلی‌ با هم بد بودن، هفته‌ای ۲-۳ بار حسابی‌ کلاهشون میرفت تو هم ، لونه کفترا همیشه خونی بود بسکه این دوتا به همدیگه میپریدن! (بیشتر…)

ادامه خواندنطوقی