دعوت!
نوشته مهدی امیری در آگوست 6, 2010
چقدر من این تعارفات ایرانی رو دوست دارم، ۳ روز پیش تو مغازه بودم که خانومی، هم سنّ و سال خانوم خود بنده وارد مغازه شد!
بعد از سلام و علیک گرم و گیرا و جای خانوم بچهها خالی نباشه و انشالا بزودی برگردن و دلتنگیها تموم بشه و این حرفا گفت که من امروز خودم اومدم پیشتون که دعوتتون کنم که یک روز یا یک شب، هر جوری که راحت تر هستین و وقتتون اجازه میده تشریف بیارین پیش ما، شامی، ناهاری در خدمتتون باشیم!
گفتم خدمت از ماست خانوم!
هر چی فکر کردم، اصلا قیافه خانومه یادم نمیاومد رومم نمیشد که ازش بپرسم که شما اصلا کی هستی! بی انصاف همشم میگفت شوهرم، یکدفم اسمشو نمیگفت که من بدونم شوهرش کیه!
(بیشتر…)
زرشک پلو با کوبیده اضافه!
ارسالشده در نوشتههای بابی در می 12, 2009 واقعا که بعضیها چه رویی داران، نشسته بودم تو مغازه، دیدم تلفن زنگ زد، دوستم بود، گفت، نهار هستی؟ گفتم تنها کاری…
رستورانهای خوب ایرانی در وین اتریش
Persische Restaurants in Wien Österreich best konown iranian restaurants in Vienna Austria دوستان در این قسمت سعی میکنیم که به معرفی رستورانها و کلوبها و کافههای ایرانی در وین بپردازیم،…