دیشب شب چهار شنبه سوری بود، میخواستم برم خونه به بچه هام بگم که امشب چه شبیه اما تا نه و نیم تو این خراب شده بودم، مشتری داشتم، نشد برم، خیلی دلم گرفت، میدونستم برم خونه بچهها خوابیدن بدون اینکه یک کلمه هم باهاشون در باره این رسم زیبای ایرانی صحبت کرده باشیم!
نزدیکای ۱۰ بود که تعطیل کردم میخواستم درو قفل کنم برم دیدم یک شمع اونجا هست، روشن کردم ۱ بار از روش پریدم، بلند هم میخوندم زردی دختر بزرگم از تو، سرخی تو از دختر بزرگم، بار دوم واسه دختر کوچیکم از رو شمع پریدم، دفعه سومو به یاد خانومم پریدم، بگذریم که میخواستم با کله بخورم زمین اما هر چی باشه به گردن من حق داره و مجبور بودم این فدا کاری رو در حقش بکنم! واسه خودم ۳ دفعه از رو شمع پریدم!
مراسم چهار شنبه سوریم که تموم شد! خیلی حالم گرفته بود (بیشتر…)
هشت نه سال پیش بود تقریبا، هنوز ازدواج نکرده بودم، رفته بودیم ایران خونه یکی از اقوام خیلی نزدک، خانومش گفت دیگه تا کی میخوای همینجوری بچرخی واسه خودت؟ نه زنی نه بچهای نه خانوادهای، بست نشد هنوز؟
گفتم راستش حرا اما باید کیس مناسبی رو پیدا کنم، تا منم مثل شماها شروع کنم به خوشبخت شدن!
گفت، خوشبختی تورو پیدا نمیکنه، تو باید خوشبختی رو پیدا کنی! من اگه جای خواهرای تو بودم، همین چند روزه واست یک خانم خوب و خانهدار، پیدا میکردم و تو رو از این بلا تکلیفی نجات میدم! (بیشتر…)
دیروزم عجب روزی بود، از صبح که رفتم سر کار هر کی میومد مشکلات خانوادگیشو واسه من تعریف میکرد، فکر کنم منو با مشاور خانواده عوضی گرفته بودن!
منم که طبق معمول حرفای صد تا به یک غاز و نصیحتهای بیخودی تحویلشون میدادم که هم خودم میدونستم چرت و پرته و هم اونا اصلا گوشم نمیدادن که من چه زرت و پرتی میکنم!
ساعت دیگه نزدیکای هفت بود و میخواستم بقول معروف کر کره رو بکشم پایین که دیدم همسایه بغلی اومد و پرسید، داری میبندی؟ گفتم آره دیگه کم کم برم خونه !
گفت امروز عجله داری! مثل اینکه جایی میخوای بری؟ (بیشتر…)
نوشته مهدی امیری در ۸ می ۲۰۱۰ چند شبی بود که دخترم خوب نمیخوابید، شبا تو خواب گریه میکرد، جیغ میکشید، با خودش حرف میزد، ناراحت بود، لاغر شده بود،ظاهرا…
This website uses cookies so that we can provide you with the best user experience possible. Cookie information is stored in your browser and performs functions such as recognising you when you return to our website and helping our team to understand which sections of the website you find most interesting and useful.
Strictly Necessary Cookies
Strictly Necessary Cookie should be enabled at all times so that we can save your preferences for cookie settings.
If you disable this cookie, we will not be able to save your preferences. This means that every time you visit this website you will need to enable or disable cookies again.