امید

 ارسال‌شده در نوشته‌های بابی می 5, 2010

ما آدما با امید و آرزو زنده‌ایم،  اونایی که مریضن به امید اینکه زودتر سلامتیشونو به دست بیارن، به زندگیشون ادامه میدن، اونی‌ که از عزیزش دوره به امید دیدار دوباره دلش خوشه، دانشجو به امید دکتر و مهندس شدن شب و روز درس میخونه، دخترای دم بخت (بیشتر…)

ادامه خواندنامید

طوقی

ارسال‌شده در بهترین نوشته‌های بابی آوریل 26, 2010

بچه که بودم خونمون چند تا کفتر داشتیم ، من حقیقتش کفتر باز نبودم اما برادرم که ۲ سالی‌ از من بزرگتر بود، عاشق این کفترا بود، اگه ولش میکردین، شبام پیش کفتراش میخوابید!

تو این ۷-۸ تا کفتر، دوتاشون خیلی‌ با هم بد بودن، هفته‌ای ۲-۳ بار حسابی‌ کلاهشون میرفت تو هم ، لونه کفترا همیشه خونی بود بسکه این دوتا به همدیگه میپریدن! (بیشتر…)

ادامه خواندنطوقی

دو دوتا چارتا

نوشته مهدی امیری آوریل 8, 2010 میگه نشستم حساب کردم, دیدم که اگه من هر روز تو رستوران غذا میخوردم, لباسامو میدادم لباس شویی, یکی‌ میگرفتم خونمو هفته‌ای دوبار تمیز کنه,…

ادامه خواندندو دوتا چارتا

دادن و گرفتن!

نویسنده: مهدی امیری ارسال‌شده در نوشته‌های بابی فوریه 22, 2010 ما ایرانیها خصلت‌های خوبی‌ داریم، یکیشم اینه که وقتی‌ میریم خرید اگه چیزی که خریدیم خوب از آب در بیاد…

ادامه خواندندادن و گرفتن!

رانندگی‌ و برازندگی !

ارسال‌شده در نوشته‌های بابی در مارس 4, 2010

دیشب جاتون خالی‌ با چند تا از بچه‌ها بعد از ماه ها، رفتیم شام بیرون، مردونه البته، بد نبود، مزاحم‌های همیشگی‌ نبودن که سرمون غر بزنن و هر کاری بکنیم ازمون ایراد بگیرند! چرا کج میشینی‌، چرا میخندی، چرا سیگار می‌کشی، چرا اخمات تو همه، چرا کتتو در آوردی (بیشتر…)

ادامه خواندنرانندگی‌ و برازندگی !