من اينجا بس دلم تنگست
بسان رهنوردانی که در افسانهها گويند
گرفته کولبار زادِ ره بر دوش
فشرده چوبدست خيزران در مشت
گهی پرگوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه میپويند
ما هم راه خود را میکنيم آغاز
سه ره پيداست
بسان رهنوردانی که در افسانهها گويند
گرفته کولبار زادِ ره بر دوش
فشرده چوبدست خيزران در مشت
گهی پرگوی و گه خاموش
در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه میپويند
ما هم راه خود را میکنيم آغاز
سه ره پيداست