روزگار غریبیس!
ارسالشده در نوشتههای بابی در می 1, 2009
ارسالشده در نوشتههای بابی در می 1, 2009
ارسالشده در نوشتههای بابی در آوریل 24, 2009

ارسالشده در نوشتههای بابی در آوریل 20, 2009
نوبسنده مهدی امیری در مارس 7, 2009 بچه که بودیم، تو شهرمون یه پهلوون داشتیم که همه دوسش داشتن، همه بهش احترام میذاشتن و تو همه مجلسهام بود، مراسمی نبود…