این قافله عمر عجب میگذرد
دیروز دوستان رفته بودیم بوداپست, یک خورده که راه رفتیم و از پله ها بالا و پایین رفتیم عجیب پاشنه پام درد گرفته بود, دنبال یک جا میگشتم, کافه ای…
دیروز دوستان رفته بودیم بوداپست, یک خورده که راه رفتیم و از پله ها بالا و پایین رفتیم عجیب پاشنه پام درد گرفته بود, دنبال یک جا میگشتم, کافه ای…
میگه, داداش فلانی اومده وین برای مذاکرات ٥ بعلاوه ١ میگم دمش گرم! میگه چی چی دمش گرم, یعنی ما دیگه از این یارو آدم بهتر نداشتیم که بیاد مذاکره…
آقا من که راستش موندم تو این داستان! چاق شدنو میگم, شکم زده بیرون داره منفجر میشه! هر کی هم واسه خودش یک تئوری میده, یکی میگه چیزای چرب نخور,…
دیشب یکی از دوستان تعریف میکرد: رفته بودیم کافه, میز بغلی, دو تا دختر خوشگل نشسته بودن, یکیشون رفت دومی تنها موند, سر صحبتو باز کردیم و اومد نشست سر…