….لاف در غربت و

هموطنی اومده پیشم میگه آقا ببخشین شما تعمیرم می‌کنین؟

میگم موبایلتون خرابه؟

میگه نه, من تو کار تعمیراتم, تعمیرات همه جور تلفن‌های موبایل اما تخصصم تو نوکیاست!

میگم از کجا تخصص گرفتین؟ مغازه داشتین؟

میگه , نه بابا, مغازه چیه, شرکت Kapsch رو میشناسین؟

می‌پرسم touch display نوکیا ۸۶۰۰ رو میتونین عوض کنین؟

میگه, به ۳ شماره!

میگم, مدلش قدیمیه ها, بهش میگن Luna!

میگه به کی‌ داری میگی‌؟ صد تاشو تا حالا عوض کردم!

یک خورده نگاش کردم, گفت مثل اینکه شما باور نمی‌کنین! بیاین تو اینترنت خودتون ببینین, بزنین Kapsch.at ببینین چی‌ نشون میده!

سایت Kapsch رو آورد و چند تا صفحشو نشون داد و گفتم, شما کجایی تو این سایت ؟

میگه من تو این شرکت دوره دیدم! روزی ۲۰۰-۳۰۰ تا از این نوکیا‌ها از زیر دستم رد میشد!

گفتم, شما همچین سایت این شرکت رو باز کردی که من گفتم, الان همه جا عکس شما رو گذاشتن!

گفت خیال می‌کنین, آسونه دوره دیدن تو Kapsch? هر کی‌ از اینجا بیاد بیرون, رو دست میبرنش!

گفتم, مدرکی‌ هم به شما دادن؟

گفت مدرک میخوای چیکار؟ من کارم, مدرکمه!

گفتم, این کار شما منو یاد داستانی میندازه!

گفت یعنی‌ میفرمایین که من داستان تعریف می‌کنم؟ شعر تحویلتون دادم؟

گفتم, نه بابا بی‌خیال, حالا این داستانو گوش بده ببین حق داشتم یادش بیوفتم یا نه!

ادامه دادم و گفتم, یکی‌ خیلی‌ ادعای بازیگری و هنرپیشگی داشته, ازش می‌پرسن شما اصلا تا حالا تو فیلمی هم بازی کردی؟

میگه بله اونم تو بهترینش!

می‌پرسن تو کدوم فیلم؟

میگه قیصر!

همه جا میخورن, میگن شما تو قیصر بازی کردی؟ با بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی؟!

میگه بله. پس چی‌ خیال کردین!

میگن ما اما یادمون نمیاد که شما رو تو قیصر دیده باشیم, شما تو این فیلم نقشتون چی‌ بود؟

میگه تو یک صحنه, وقتی‌ قیصر اومد بره توالت, در زد, یکی‌ گفت اهن, اونی‌ که گفت اهن, من بودم!

حالا شمام مثل اینکه تو سایت Kapsch میگین اهن اما من متأسفانه همونم نشنیدم!

گفت باشه, حالا شما هرجوری دلت میخواد فکر کن اما امتحانش مجانیه, اینجا که وسائلم همرام نیست, اما دوست داشته باشی‌, لونا رو می‌برم, تاچشو برات عوض می‌کنم و میارم برات از اوّلشم بهتر!

گفتم لازم نیست زحمت بکشی, چونکه نوکیای لونا مدل قدیمیه, اصلا touch display نداره!

گفت با شما ایرانیها که اصلا نمیشه کار کرد, خدا حافظی نکرد و رفت!…